ترجمه مقاله

تشنیق

لغت‌نامه دهخدا

تشنیق . [ت َ ] (ع مص ) چوب شنیق در خانه ٔ کبت انگبین کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || تقطیع بالطول . (تاج المصادر بیهقی ). پاره پاره نمودن وآراستن چیزی را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از قطر المحیط). در معنی این مصدر در کتب لغت اختلافی بدین سان دیده میشود: در ترجمه ٔ فارسی قاموس آمده تشنیق پاره پاره کردن و آراستن . و در معنی اسم مفعول آن (مشنق ) آمده خمیری است که پاره پاره کرده شده است در روغن زیتون . صاحب منتهی الارب در ذیل مشنق آرد:گوشت پاره پاره و خمیر مقطع مالیده با زیت است . صاحب تاج العروس آرد: التشنیق التقطیع و ایضاً التزیین ودر ذیل مشنق عیناً مطالب صحاح را در این باره نقل کرده است . در صحاح تشنیق آورده نشده است ولی در ذیل مشنق آرد: قال الکسائی لحم مشنق ؛ ای مقطع و هو مأخوذمن اشناق الدیة و قال الاموی للعجین الذی یقطع و یعمل بالزیت مشنق . در اقرب الموارد ذیل مصدر چنین آرد: شنق الشی ٔ قطعه و زیته و در ذیل مشنق آرد: المقطع و العجین المقطع المعمول بالزیت . از این روی تنها در اقرب الموارد معنی اسم مفعول با مصدر هم آهنگی دارد.
ترجمه مقاله