ترجمه مقاله

تصابی

لغت‌نامه دهخدا

تصابی . [ ت َ ] (ع مص ) فریب دادن کسی را و مقتول ساختن . (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || میل کردن بسوی کودکی و بازی و لهو. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || امردپرستی . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). مأخوذ از تازی ، امردپرستی و بچه بازی . (ناظم الاطباء). || عشق ورزیدن . عشق بازی کردن . (یادداشت مرحوم دهخدا) : پارسایی را دیدم به محبت شخصی گرفتار نه طاقت صبر، نه یارای گفتار. چندان که ملامت دیدی و غرامت کشیدی ، ترک تصابی نگفتی . (گلستان ).
ترجمه مقاله