ترجمه مقاله

تضرج

لغت‌نامه دهخدا

تضرج . [ ت َ ض َرْ رُ ] (ع مص ) خون آلود شدن . (تاج المصادر بیهقی ) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). آلوده شدن جامه و جز آن به خون . (از اقرب الموارد). || آراستن زن خود را. || شکفته شدن شکوفه . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || منتشر درخشیدن برق . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || شکافته شدن . (تاج المصادر بیهقی ). شکافته شدن جامه و برق . (از اقرب الموارد). || سرخ گردیدن رخسار و جز آن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله