ترجمه مقاله

تطلیة

لغت‌نامه دهخدا

تطلیة. [ ت َ ل ِ ی َ ] (ع مص ) قطران مالیدن شتر را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). طلا کردن و روغن مالیدن . (ناظم الاطباء). || بیماروانی کردن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). بیمارداری کردن و تیمار نمودن . || سرود گفتن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || دشنام دادن . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله