ترجمه مقاله

تعاشی

لغت‌نامه دهخدا

تعاشی . [ ت َ ] (ع مص ) شبکوری نمودن . (زوزنی ). شب کوری نمودن از خود. (منتهی الارب ) (آنندراج ). شب کوری نمودن و شب کوری بر خود بستن . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || تجاهل . (اقرب الموارد).
ترجمه مقاله