ترجمه مقاله

تعاطی

لغت‌نامه دهخدا

تعاطی . [ ت َ ] (ع مص ) بدست گرفتن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). گرفتن . (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ). تناول . (اقرب الموارد). || بناحق گرفتن چیزی را. || همدیگر نبرد کردن در گرفتن . (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || بر سر انگشتان پای استاده دست بسوی چیزی دراز کردن . || خوض کردن در چیزی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || دلیری کردن . || مرتکب کاری شدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || کار نیکو و گزیده کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || مأخوذ از عربی ، سپردن بیکدیگر و به همدیگر دادن و عطا کردن . (ناظم الاطباء). بیکدیگر دادن . (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ): تعاطی افکار. تعاطی اقداح .
ترجمه مقاله