ترجمه مقاله

تعقیل

لغت‌نامه دهخدا

تعقیل . [ ت َ ] (ع مص ) بسیار عقال بر پای اشتر بستن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). بستن وظیف و ساق شتر را بهم . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || عاقل گردانیدن کسی را و منسوب کردن او را بسوی عقل . (منتهی الارب )(آنندراج ) (ناظم الاطباء). عاقل گردانیدن کسی را. || بالغ شدن پسر جوان . (از اقرب الموارد). || برآوردن مو، غوره را. (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). غوره برآوردن تاک . (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله