ترجمه مقاله

تعلیس

لغت‌نامه دهخدا

تعلیس . [ ت َ ] (ع مص ) خورانیدن : ما علسوه ؛ ای ما اطعموه ُ. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از آنندراج ) ( از اقرب الموارد). || سخت شدن بیماری . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || خروش و بانگ کردن مرد. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله