ترجمه مقاله

تغلیب

لغت‌نامه دهخدا

تغلیب . [ ت َ ] (ع مص ) چیره گردانیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از آنندراج ). || مستولی ساختن کسی را بر بلا بقهر. (از اقرب الموارد). || به اصطلاح از روی غلبه چیزی را در تحت حکم چیز دیگر آوردن . یقال : عرب علفها تبناً و ماء بارداً. چه معنی تعلیف چرانیدن است و این متعلق به تبن است نه ماء. در فارسی محسن تأثیر هم گفته :
تا بگیرد منصب دیدار جانان دیده ام
آب جارو میکشد از اشک و مژگان دیده ام .
کشیدن به جارو متعلق است نه به آب . (مطلع السعدین بنقل آنندراج ).
و مانند یالیت بینی و بینک بعد المشرقین ؛ یعنی مشرق و مغرب . و رجوع به کشاف اصطلاحات الفنون شود. ترجیح یکی از دو معلوم بر دیگری و اطلاق آن بر هر دو. و قید اطلاق آن بر هر دو بسبب احتراز از مشاکلت است . (از تعریفات جرجانی ).
ترجمه مقاله