ترجمه مقاله

تغییر کردن

لغت‌نامه دهخدا

تغییر کردن .[ ت َغ ْ ک َ دَ ] (مص مرکب ) دیگر شدن . دگر گشتن . گردیدن . تغییر دادن : روا نیست در تاریخ تحریف و تغییر و تبدیل کردن . (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 463).
بی سرانجامی و موزونی هم آغوش هم اند
سر و رخت خویش را تغییر نتوانست کرد.

صائب (از آنندراج ).


آن شکار لاغرم کز ناتوانی خون من
رنگ آب تیغ را تغییر نتوانست کرد.

صائب (ایضاً).


و رجوع به تغییر و دیگر ترکیبهای آن شود.
ترجمه مقاله