ترجمه مقاله

تفخیذ

لغت‌نامه دهخدا

تفخیذ. [ ت َ ] (ع مص ) گروه گروه را خواندن . (تاج المصادر بیهقی ). خواندن خویشاوند را الاقرب فالاقرب . منه الحدیث : بات َ یفخذ عشیرته ؛ ای یدعوهم فخذاً فخذاً. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (ازآنندراج ) (از اقرب الموارد). || درگرفتن . || پراگندن .(منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || نسبت کردن هر فخذ را بسوی قبیله . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || در ران کردن چیزی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله