ترجمه مقاله

تفریس

لغت‌نامه دهخدا

تفریس . [ ت َ ] (مص جعلی ) بعضی این صورت را بمعنی فارسی کردن استعمال کرده اند مانند تعریب بمعنی عربی کردن . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). فارسی کردن مانند تعریب که عربی کردن است و عبارت است از اینکه لفظ غیر فارسی را خواه تازی باشد یا جز آن فارسی کردن و موافق زبان فارسی تصرفات چند در آن نمودن مثل اینکه مصدر باب تفعیل را که بر وزن فَعال باشد فارسیان در آن تصرف کرده به کسر می خوانند و وقار و دمار و وداع و رواج و... را به کسر فا میگویند و همچنین است حذف تای مفاعلة در کلماتی مانند مدارات و مواسات و محاکات و محابات که مدارا و مواسا و محاکا و محابا میخوانند. وبعضی الفاظ مضموم الفا، مانند صندوق و زنبور را مفتوح میخوانند. و نیز از همین قبیل است که تای آخر بعضی کلمات مانند خدعة و خدشة و کلمة و خزانة و خطبة را به های غیر ملفوظ بدل کرده و خدعه و خدشه و کلمه و خطبه میگویند... و نیز از این قبیل است که الف ماقبل آخر کلمه را به یای مجهول بدل میکنند و اعتماد را اعتمید و تنقاد را تنقید میگویند. (از ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله