ترجمه مقاله

تفسخ

لغت‌نامه دهخدا

تفسخ . [ ت َ ف َس ْ س ُ ] (ع مص ) از هم بریزیدن . (تاج المصادر بیهقی ). برافتادن موی از پوست و بهم پراکنده شدن خاص بالمیت . || سست گردیدن شتر چهارساله و درمانده شدن زیر بار. || ریزه ریزه گردیدن موش در آب . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله