ترجمه مقاله

تفضل

لغت‌نامه دهخدا

تفضل . [ ت َ ف َض ْ ض ُ ] (ع مص ) افزون شدن بر کسی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). برتری و فزونی . (ناظم الاطباء). || افزونی نمودن . || نیکویی کردن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از آنندراج ) (از اقرب الموارد). لطف و مرحمت و احسان و مهربانی و خاطرنوازی . (ناظم الاطباء) :
بهر تفضل ازو کشوری به نعمت و ناز
بهر عنایت ازو عالمی به جامه و جام .

فرخی .


مرکب نیکیت را به جل ّ وفاها
پیش خداوند کش به دست تفضل .

ناصرخسرو.


کرده ام از راه عشق چند گذر سوی او
او به تفضل نکرد هیچ گذر سوی من .

سعدی .


سعدی گر آسمان به شکر پرورد ترا
چون می کشد به زهر ندارد تفضلی .

سعدی .


- به تفضل دادن ؛ به تبّرع دادن ،نه به بیع و مکافات و قرض . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا).
|| فضل کردن و دعوی فضل کردن بر اقران . (تاج المصادر بیهقی ). فضل کردن . (زوزنی ). دعوی فضل نمودن بر اقران خویش . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). افزونی جستن بر اقران خود. (آنندراج ). فضل و سروری جستن . (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ): هو یتفضل علی قومه . (اقرب الموارد). || یک جامه پوشیدن برای کار. (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). جامه ٔ بادروزه پوشیدن برای کار. (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). یک جامه ٔ بی آستین پوشیدن زن در خانه از برای انجام کار. (آنندراج ) (از اقرب الموارد). || یک جامه پوشیدن و اطراف آن را بر خلاف بر دوش انداختن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || بصیغه ٔ امر: تَفَضَّل ْ؛ در اصطلاح امروز خواستن از کسی دیدار یا جلوس و مانند آن بر سبیل تجمل . (از اقرب الموارد). بفرمای . پیش شو. درآی . بسم اﷲ. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا).
ترجمه مقاله