تفؤل کردن
لغتنامه دهخدا
تفؤل کردن . [ ت َ ف َءْ ءُ ک َ دَ ](مص مرکب ) فال نیک گرفتن . فال نیک زدن :
عشق بر کشتن عشاق تفؤل میکرد
اول قرعه که زد بر من بدنام آمد.
عشق بر کشتن عشاق تفؤل میکرد
اول قرعه که زد بر من بدنام آمد.
جمال الدین سلمان (از آنندراج ).