ترجمه مقاله

تقاطع

لغت‌نامه دهخدا

تقاطع. [ ت َ طُ ] (ع مص ) ازیکدیگر بریدن . (زوزنی ). بریدن دو گروه از یکدیگر. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). باهم قطع نمودن یکدیگر را. (غیاث اللغات ) (آنندراج ). ضد تواصل . (اقرب الموارد). حصه حصه شدن ارحام . || جدا شدن پاره ای از چیزی . (از اقرب الموارد). از هم جداشدگی . || قطع کردن دو چیز همدیگر را از وسط و مانند خاج واقع شدن دو چیز بر روی هم . (ناظم الاطباء): چهارراه محل تقاطع دوراه است . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا).
ترجمه مقاله