ترجمه مقاله

تقصیر رفتن

لغت‌نامه دهخدا

تقصیر رفتن . [ ت َ رَ ت َ] (مص مرکب ) تقصیر افتادن . کوتاهی شدن :
داری هوس کشتنم اینک سر و خنجر
تقصیر اگر میرود از جانب ما نیست .

سلمان (از آنندراج ).


در گنه کز جانب ما بود تقصیری نرفت
چون در آمرزش که کار اوست تقصیری کند.

خواجه پیشنماز (از آنندراج ).


رجوع به تقصیر و دیگر ترکیبهای آن شود.
ترجمه مقاله