ترجمه مقاله

تقضی

لغت‌نامه دهخدا

تقضی . [ ت َ ق َض ْ ضی ] (ع مص ) سپری شدن . (تاج المصادر بیهقی ). نیست و نابود شدن و سپری گردیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || از هوا درآمدن باز وآنچه بدان ماند. (تاج المصادر بیهقی ). فرود آمدن باز از هوا، یقال : تقضی البازی اذا انقض . و تقضی الطائر؛ فرود آمد مرغ از هوا و فرود آمدن خواست و هی فی الاصل تقضض مانند تظنی که از ظن می آید. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). رجوع به تقضض شود.
ترجمه مقاله