ترجمه مقاله

تقلد

لغت‌نامه دهخدا

تقلد. [ ت َ ق َل ْ ل ُ ] (ع مص ) در گردن خویش کردن گردن بند. (تاج المصادر بیهقی ) (از آنندراج ). قلاده پوشیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || در گردن خویش کردن کار. (زوزنی ) (از تاج المصادر بیهقی ). برگردن خود کاری گرفتن و پیروی و تعهد. (غیاث اللغات ) (آنندراج ). بعهده گرفتن کاری را و بر خود لازم کردن آنرا. (از اقرب الموارد) : چون پنج ماه از تقلد وزارت او بگذشت چند غلام از آن او بدو دست برآوردند و او را بکشتند. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ). || شمشیر برداشتن و حمایل آنرا بر دوش افکندن . (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله