ترجمه مقاله

تقوب

لغت‌نامه دهخدا

تقوب . [ ت َ ق َوْ وُ ] (ع مص ) پوست بشدن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). پوست برکنده شدن جایها از سر کسی : تقوب من رأسه مواضع؛ای تقشر. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). || چیزی از بن برکنده شدن . (تاج المصادر بیهقی ) (از منتهی الارب ) (از آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || شکافته شدن خایه ٔ مرغ . (تاج المصادر بیهقی ). شکافته شدن بیضه . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). || مغاکی گردیدن زمین . (منتهی الارب )(آنندراج ) (ناظم الاطباء). || برهنه شدن مواضعی از زمین از درخت و گیاه . (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله