ترجمه مقاله

تقوس

لغت‌نامه دهخدا

تقوس . [ ت َ ق َوْ وُ ] (ع مص ) کج گردیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || کمان در بازو افکندن و بدو درآمدن . (تاج المصادر بیهقی ). با کمان بودن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). حمل کردن کمان . (از اقرب الموارد). || برآمدن موی سپید در میان موی سیاه یا برابر شدن آنها: تقوس لحیة و لمته شیب . (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله