ترجمه مقاله

تقیل

لغت‌نامه دهخدا

تقیل . [ ت َ ق َی ْ ی ُ ] (ع مص ) نیمروزان خفتن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || مانندگی کردن به کسی . (تاج المصادر بیهقی ). مانستن به کسی . (منتهی الارب ) (از آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) : که نیکبخت و دولتیار آن تواند بود که تقیل و اقتداء به خردمندان و مقبلان واجب بیند. (کلیله و دمنه ). و واجب شمردن اقتدا و تقیل این پادشاه بنده پرور... در جهانداری به مکارم خاندان مبارک بوده است . (کلیله و دمنه ). || فراهم آمدن آب . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). فراهم آمدن آب و در اللسان جمع شدن آب در جای پست . (از اقرب الموارد). || شراب خوردن وقت قیلوله . (تاج المصادر بیهقی ). در نیمروز شراب خوردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || در نیمروز ناقه را دوشیدن . (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله