ترجمه مقاله

تقین

لغت‌نامه دهخدا

تقین . [ ت َ ق َی ْ ی ُ ] (ع مص ) آراسته شدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). زینت کردن . (از اقرب الموارد). کان لها درع ما کانت امراة تقین بالمدینه الا ارسلت تستعیره . و تقین تزین لزفافها. (اقرب الموارد).
ترجمه مقاله