ترجمه مقاله

تلاشی

لغت‌نامه دهخدا

تلاشی . [ ت َ ](ع مص ) (از: «ل ش و») نیست و نابود شدن . منحوت است ازلاشی ٔ. (از اقرب الموارد) (از غیاث اللغات ). پوسیدن جثه و پراکنده گشتن اجزای وی از هم . (ناظم الاطباء). اضمحلال . ریزیدن از یکدیگر. از هم پاشیدن . از هم فروریختن . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا): الحدیث : سأل الزندیق الصادق علیه السلام : افیتلاشی الروح بعد خروجه عن قالبه ام هو باق . (ناظم الاطباء). رجوع به تلاش شود.
ترجمه مقاله