ترجمه مقاله

تلاش داشتن

لغت‌نامه دهخدا

تلاش داشتن . [ ت َ ت َ ] (مص مرکب ) کوشش و جهد داشتن . میل شدید داشتن . در جستجو و طلب بودن :
دل ز کافر نعمتی دارد تلاش وصل یار
ورنه چندین بوسه در پیغام او پیچیده است .

صائب (از آنندراج ).


به این طالع سست دارم تلاشی
که دل را به آن طره محکم ببندم .

ظهوری (ایضاً).


تلاش معنی باریک دارد هرکه استاد است
که این جا صید لاغر بیشتر مطلوب صیاد است .

محمد سعید اشرف یکتا (ایضاً).


ترجمه مقاله