ترجمه مقاله

تلاطم

لغت‌نامه دهخدا

تلاطم . [ ت َ طُ ] (ع مص ) با یکدیگر (بیکدیگر) تپانچه زدن . (زوزنی از یادداشت بخط مرحوم دهخدا). باهم طپانچه زدن . (منتهی الارب ) (از غیاث اللغات ) (از آنندراج ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). || (اِ) برهم خوردگی . (ناظم الاطباء). آشوب . شوریدگی . شورش [در دریا]. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا).
- تلاطم امواج ؛ برهم خوردن موجها. (ناظم الاطباء). بر یکدیگر زدن موجهای دریا. (غیاث اللغات ). باهم زدن موج دریا. (آنندراج ). خوردن موجی بر موجی . با یکدیگر خوردن موجهای دریا. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا) : از میان تلاطم امواج محبت سر برآورد و گفت . (گلستان ).
ترجمه مقاله