ترجمه مقاله

تلخ وش

لغت‌نامه دهخدا

تلخ وش . [ ت َ وَ ] (ص مرکب ) تلخ گونه . تلخ مانند. و کنایه از شراب از جهت تلخیی که در آن است :
آن تلخ وش که صوفی ام الخبائثش خواند
اشهی لنا و احلی من قبلة العذارا.

حافظ.


رجوع به تلخ و ترکیبات آن شود.
ترجمه مقاله