ترجمه مقاله

تلطف

لغت‌نامه دهخدا

تلطف . [ ت َ ل َطْ طُ ] (ع مص ) بر یکدیگر نرمی کردن . (منتهی الارب ). لطف کردن . (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ). نرمی نمودن و مهربانی کردن . (آنندراج ). نرمی کردن . (ناظم الاطباء). ترفق . (اقرب الموارد) :
دست بر پشت مار مالیدن
به تلطف نه کار هشیار است .

سعدی .


رجوع به تلطف کردن و تلطف نمودن شود.
|| خشوع کردن . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). و این معنی با معنی پیشین متقارب است . (اقرب الموارد). || حیله کردن بر کسی تا جائیکه به اسرار او آگاه گردد. (از اقرب الموارد). || درنگریستن . (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ).
ترجمه مقاله