ترجمه مقاله

تلقم

لغت‌نامه دهخدا

تلقم . [ ت َ ل َق ْ ق ُ ] (ع مص ) بانگ کردن آب از بسیاری . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). صدا برآوردن آب در شکم از بسیاری . (از اقرب الموارد). || به مهلت فروخوردن لقمه را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || بسرعت خوردن چیزی را. (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله