ترجمه مقاله

تلوک

لغت‌نامه دهخدا

تلوک . [ ت ُ ] (اِ) نشانه ٔ تیر. (فرهنگ جهانگیری ) (برهان ) (فرهنگ رشیدی ) (شرفنامه ٔ منیری ) (آنندراج ). که به عربی هدف خوانند. (برهان ) (آنندراج ) (شرفنامه ٔ منیری ). هدف و نشانه ٔ تیر. (ناظم الاطباء). || ظرف و صراحیی که آن را بصورت شیر و گاو و حیوانات دیگر ساخته باشند و بدان شراب خورند. (برهان ) (آنندراج ). آوند شرابخواری که بصورت شیر و گاو و دیگر جانوران باشد. (ناظم الاطباء). بمعنی تلوک است . (اوبهی ). همان تلوک است که به اختلاف گفته اند و در پلوک اصح آن نگاشته شد. (انجمن آرا). رجوع به پلوک شود.
ترجمه مقاله