ترجمه مقاله

تلو

لغت‌نامه دهخدا

تلو. [ ت َل ْوْ ] (ع مص ) خریدن بچه ٔ استر. (ناظم الاطباء). کره قاطر خریدن . (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله