ترجمه مقاله

تلک

لغت‌نامه دهخدا

تلک . [ ] (اِخ ) از سران لشکر محمود بود. بیهقی نویسد: او پسر حجامی بود و خطی نیکو به پارسی و هندی داشت و مدتی در کشمیر تحصیل کرده بود. نخست بخدمت قاضی شیراز ابوالحسن شد و سپس بدرگاه خواجه ٔ بزرگ احمد حسن آمد و از خواص و معتمدان او گشت و چون خواجه برافتاد سلطان محمود تلک را بپسندید و مدتی در خدمت سلطان بود و در نهان دل با مسعود داشت و چون سلطان مسعود به بلخ آمد و کار سلطنت او هموار گردید این تلک به سپهسالاری هندوان رسید. رجوع به تاریخ بیهقی چ ادیب صص 412-416 و 431، 440-442، 502، 503 و 505 شود.
ترجمه مقاله