تمریقلغتنامه دهخداتمریق . [ ت َ ] (ع مص ) سرود فرومایگان گفتن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء): مرق الرجل تمریقاً؛ غنی و حکی ابن الاعرابی مرق با لغنا. (اقرب الموارد).