ترجمه مقاله

تمندار

لغت‌نامه دهخدا

تمندار.[ ت ُ م َ ] (نف مرکب ) فرمانده ٔ یک تُمَن لشکر و سردار ده هزار. (ناظم الاطباء). رجوع به تمن وتومان شود.
ترجمه مقاله