ترجمه مقاله

تمهید

لغت‌نامه دهخدا

تمهید. [ ت َ ] (ع مص ) نیک گسترانیدن . (زوزنی ) (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ) (غیاث اللغات ). گستردن . (منتهی الارب ) (دهار) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || هموار و نیکو کردن کار را. (منتهی الارب ) (غیاث اللغات ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). راست کردن : و ترفیه درویشان و تمهید اسباب معیشت ... به عدل متعلق است . (کلیله و دمنه ). و نیز شاید بود که کسی را برای فراغ اهل و فرزندان و تمهید اسباب معیشت ایشان به جمع مال حاجت افتد. (کلیله و دمنه ). و کوشش اهل علم در ادراک سه مراد ستوده است : ساختن توشه ٔ آخرت و تمهید اسباب معیشت . (کلیله و دمنه ). هر دو به تقریر این حال و تمهید این قاعده پیش ایلک خان رفتند. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 184). در ضبط احوال و کفالت امور و سیاست جمهور و تمهید بساط معدلت و تقریر مصالح مملکت یدبیضا نمود. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ایضاً ص 312). در ترتیب و تبجیل قدر و تمشیت کار و تمهید رونق او بهمه غایتی برسید. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ایضاً ص 438). || عذر نهادن . (زوزنی ). عذر گسترانیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
- تمهید عذر ؛ آوردن عذر. اظهار عذر. ساختن عذر. (زمخشری ، یادداشت به خط مرحوم دهخدا) :
مرا اندازه ٔ تمهید عذر آن کجا باشد
ولیکن چون کنم لنگی همی پوشم برهواری .

انوری .


|| عذر نیوشیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). قبول کردن عذر. (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله