ترجمه مقاله

تمییز کردن

لغت‌نامه دهخدا

تمییز کردن . [ ت َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) تمیز کردن . (فرهنگ فارسی معین ). بازشناختن . تمیز دادن . تمییز دادن . || پاکیزه ساختن . نظیف کردن . پاک کردن :
تا میان هزیمت و نصرت
تیغ چون گندنا کند تمییز
از تف تیغ فتنه باد تهی
دشمنت را دماغ چون گشنیز.

انوری .


رجوع به تمیز و تمییز و ترکیبهای این دو شود.
ترجمه مقاله