ترجمه مقاله

تندیدن

لغت‌نامه دهخدا

تندیدن . [ ت ُ / ت َ دی دَ ] (مص ) سر زدن غنچه و برگ و شکوفه باشد از درخت (برهان ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء) چه هرگاه درخت شروع در برگ و شکوفه برآوردن کند گویند تندید یعنی برگ و شکوفه برآورد. (برهان ذیل تندید). شکوفه بیرون آوردن درخت را گویند. (از لغت فرس اسدی چ اقبال ص 118 ذیل تندید). در برگ آمدن درختان ،گویند درخت می تندد یعنی برگ بیرون می آورد. (اوبهی ).شکوفه بدرآوردن درخت . (از صحاح الفرس ) :
به صد جای تخم اندرافکند بخت
بتندید شاخ و برآورد رخت .

عنصری (از لغت فرس اسدی ایضاً).


ازعاب ؛ بتندیدن رَز. (تاج المصادر بیهقی ). یعنی برگ برآوردن ْ گرفتن ِ درخت بعد از سیرابی . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا).
ترجمه مقاله