تندی ساختن
لغتنامه دهخدا
تندی ساختن . [ ت ُ ت َ ] (مص مرکب ) خشونت کردن . خشمگین شدن . سختی و خشم ساز کردن :
فرودش چنین پاسخ آورد باز
که تندی ندیدی تو تندی مساز.
بدو گفت بندوی کای سرفراز
ز من راستی جوی و تندی مساز.
چنین گرم بد روز و راهی دراز
نکردم ترا رنجه تندی مساز.
فرودش چنین پاسخ آورد باز
که تندی ندیدی تو تندی مساز.
فردوسی .
بدو گفت بندوی کای سرفراز
ز من راستی جوی و تندی مساز.
فردوسی .
چنین گرم بد روز و راهی دراز
نکردم ترا رنجه تندی مساز.
فردوسی .