ترجمه مقاله

تنکر

لغت‌نامه دهخدا

تنکر. [ ت َ ن َک ْ ک ُ ] (ع مص ) از حال بگردیدن . (تاج المصادر بیهقی ). دیگرگون شدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) : حاسدان رای خداوند درباب من بگردانیده اند و آثارتنکر و تغیّر می بینم . (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 426). || بدحال گشتن از حال نیکو. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || ناشناس بودن . خود را ناشناس نشان دادن . ناشناس شدن . || (اِمص ) ناشناختگی . ج ، تنکرات . (فرهنگ فارسی معین ).
ترجمه مقاله