ترجمه مقاله

تنکیت

لغت‌نامه دهخدا

تنکیت . [ ت َ ] (ع مص ) پدید آمدن پختگی در خرما. (تاج المصادر بیهقی ) (از اقرب الموارد). || نزد بلغا آنست که سخنگو برای ایراد مقصود خویش باآنکه الفاظ متعدد مرادف یکدیگر در نظر دارد، لفظ مخصوصی را بین آن الفاظ برگزیند بمنظور نکته ای واز سایر الفاظ صرف نظر کند و البته برتری لفظ برگزیده شده بر مرادف خود باید واضح و روشن باشد، کقوله تعالی : و انه هو رب الشعری ، که مابین ستارگان ، شعری را برگزیده با آنکه او تعالی شأنه پروردگار همه ٔ کواکب و آفریدگار تمامی این عالم هستی است . برای این نکته که در زمان پیمبر اسلام مردی معروف به ابن ابی کبثة ظهور کرد و ستاره ٔ شعری راپرستید و مردم را نیز به پرستش آن خواند. برای سرکوب و تقریع مدعی این آیت نازل گردید. (کشاف اصطلاحات الفنون ) : و قد رأیت اشیاء کثیرة من کتب جالینوس و غیره بخطه [بخط ازرق ] و بعضها علیه تنکیت بخط حنین بن اسحاق بالیونانی . (عیون الانباء ج 1 ص 187).
ترجمه مقاله