تنگینلغتنامه دهخداتنگین . [ ت َ ] (ص نسبی ) تنگ . ضیق . (فرهنگ فارسی معین ) : تا نیفتد بانگ نفخش این طرف تا دهد آن گوهر از تنگین صدف .مولوی .