تنگ بهر
لغتنامه دهخدا
تنگ بهر. [ ت َ ب َ ](ص مرکب ) کم نصیب . فقیر. بی چیز. کم نعمت :
نشان داد داننده از کار شهر
که شهریست این از جهان تنگ بهر.
رجوع به تنگ و دیگر ترکیبهای آن شود.
نشان داد داننده از کار شهر
که شهریست این از جهان تنگ بهر.
نظامی .
رجوع به تنگ و دیگر ترکیبهای آن شود.