تنگ بخت
لغتنامه دهخدا
تنگ بخت . [ ت َ ب َ ] (ص مرکب ) کم بخت و بی نصیب و بدبخت و تهی دست . (ناظم الاطباء) :
مگر تنگ بختت فراموش شد
چو دستت در آغوش آغوش شد؟
رجوع به تنگ بختی و تنگ و دیگر ترکیبهای آن شود.
مگر تنگ بختت فراموش شد
چو دستت در آغوش آغوش شد؟
(بوستان ).
رجوع به تنگ بختی و تنگ و دیگر ترکیبهای آن شود.