ترجمه مقاله

تنگ ظرف

لغت‌نامه دهخدا

تنگ ظرف . [ ت َ ظَ ] (ص مرکب ) مرادف تنک ظرف به کاف تازی . (آنندراج ) :
دیدن لعل لبش خاموش می سازد مرا
تنگ ظرفم ، رنگ می مدهوش می سازد مرا.

صائب (از آنندراج ).


ز چشم تنگ ظرف خود به چشمت برنمی آیم
چسان گرداب گیرد بحر را در حلقه ٔ دامی .

بیدل (از آنندراج ).


و حق آنست که در این هر دو بیت محمول بر حقیقت است . (آنندراج ). || پریشان و دلتنگ و ساده . (ناظم الاطباء). رجوع به تنک ظرف و ماده ٔ بعد شود.
ترجمه مقاله