تن مرده
لغتنامه دهخدا
تن مرده . [ ت َ م ُ دَ / دِ ] (ن مف مرکب ) مرده تن . بی جان . بی روح :
سوزنده و تن مرده تر از شمع به مجلس
لرزنده و نالنده تر از تیر به پرتاب .
رجوع به تن شود.
سوزنده و تن مرده تر از شمع به مجلس
لرزنده و نالنده تر از تیر به پرتاب .
خاقانی .
رجوع به تن شود.