ترجمه مقاله

تن

لغت‌نامه دهخدا

تن . [ ت ُ ] (اِ) یک نوعی ماهی که خشک آن را برای تریاق زهر مار بکار برند. (ناظم الاطباء). ماهی بزرگی است که در دریای مظلم و در دریای شام بهم می رسد و نمک سود می نمایند و خوردن نمک سود او جهت سم مار شاخدار و ضمادش جهت گزیدن سگ دیوانه نافع است و خوردن و قی کردن بعد از آن منقی معده و مخرج بلغم غلیظه است . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). به یونانی تونن گویند که در آبهای گرم و ملایم فراوان است و بمقدار قابل توجهی در دریای مدیترانه صید می شود وطول این ماهی یک تا سه متر و وزن آن سی تا پانصد کیلوگرم می رسد. گوشت مطبوعی دارد که آن را سرد کنند و یا نمک زده مصرف نمایند و بیشتر با روغن زیتون مانند ماهی ساردین کنسرو کنند و در بازارها عرضه نمایند.
ترجمه مقاله