ترجمه مقاله

تهمت آلود

لغت‌نامه دهخدا

تهمت آلود. [ ت ُ م َ ] (ن مف مرکب ) تهمت زده . تهمت کش .تهمتی ، قریب به معنی هم . (آنندراج ). بدنام و منسوب به گناه و عیب و بدگمان . (ناظم الاطباء) :
نیستم یکدم جدا از تو عبث
تهمت آلود جدائی گشته ام .

منیر (از آنندراج ).


رجوع به تهمت آلوده شود.
ترجمه مقاله