ترجمه مقاله

تهویم

لغت‌نامه دهخدا

تهویم . [ ت َ ] (ع مص ) غنودن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). سر فرودافکندن و جنبانیدن از خواب . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). تهوم . (اقرب الموارد). پینکی . پینکی رفتن . چرت زدن . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). رجوع به تهوم شود.
ترجمه مقاله