ترجمه مقاله

توابع

لغت‌نامه دهخدا

توابع. [ ت َ ب ِ ] (ع ص ، اِ) ج ِ تابع. (از اقرب الموارد) (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). جمع تابع وتبع، مفرد هم آمده است . (آنندراج ). ج ِ تابعة. (ناظم الاطباء). || ملحقات و لواحق و متع-لقات وهر چیز که پیروی کند چیز دیگری را و نیز لفظی که پیروی لفظ دیگر نماید مانند «حَسَن بَسَن ». (ناظم الاطباء). || اسمهایی که اِعراب آنها بر سبیل تبعیت غیر باشد چون صفة، بدل ، عطف بیان ، عطف بحروف .
- توابع خطابت ؛ آنچه توابع خطابت بود که آنرا تحسینات و تزیینات خوانند. رجوع به اساس الاقتباس صص 574-585 شود.
ترجمه مقاله