ترجمه مقاله

توالت

لغت‌نامه دهخدا

توالت . [ ل ِ ] (فرانسوی ، اِ) بزک . چاسان فاسان . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). این کلمه چندی است که در زبان فارسی متداول شده و با کردن صرف شود. و رجوع به بزک و آرایش شود.
- اسباب توالت ؛ وسائل آرایش . وسایل بزک از قبیل : پودر، ماتیک ، سرخاب ، سفیداب ، ریمل ، مداد ابرو، کرم و جز اینها.
- جعبه ٔ توالت ؛ جعبه ای که وسائل و لوازم آرایش و بزک را در آن می گذارند.
- میز توالت ؛ میزی به نسبت کوچک و ظریف با آیینه ای متناسب و محفظه های مخصوص برای قرار دادن اسباب و وسائل بزک و آرایش .
|| مبال . مبرز. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). محل رفع نیاز.آبریزگاه . مستراح . جایی که در آن قضای حاجت کنند.
ترجمه مقاله